word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
چیزی که خم است را می توان به راحتی و بدون شکستن به شکل های جدید خم کرد.
-
یک جاده پر پیچ و خم دارای پیچ ها و تغییر جهت های زیادی در آن است.
-
فردی که خمیده است می تواند بدن خود را به راحتی خم کند.
example - مثال
-
من یک خط کش پلاستیکی خمیده با برچسب روی آن داشتم.
-
رول باید سفت باشد. خمیده نیست بنابراین می توانید آن را در سس فرو کنید.
-
هنگام رانندگی در جاده های پر پیچ و خم دچار سکته می شوم.
-
من فوق العاده مناسب نیستم اما من هنوز خیلی سرحالم
synonyms - مترادف
-
flexible
قابل انعطاف
-
bendable
قابل خم شدن
-
malleable
چکش خوار
-
pliable
قابل انعطاف
-
pliant
انعطاف پذیر
-
limber
لاغر
-
supple
منعطف
-
lissom
lissom
-
lissome
زننده
-
lithe
نرم
-
lithesome
تنومند
-
پلاستیک
-
willowy
بید
-
elastic
کشسان
-
ductile
هادی