word - لغت

bequeath || وصیت کند

part of speech - بخش گفتار

verb || فعل

spell - تلفظ

bɪˈkwiːð

UK :

bɪˈkwiːð

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [bequeath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bequeath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bequeath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bequeath] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bequeath] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف


  • ترک کردن


  • دادن


  • اراده

  • cede


    واگذار کردن


  • مرتکب شدن


  • اعطا کردن

  • bestow


    عطا کردن

  • entrust


    سپردن

  • confer


    موافقم

  • endow


    وقف کردن

  • donate


    اهدا کنند

  • impart


    به اشتراک بگذارند


  • انتقال

  • accord


    توافق

  • consign


    ارسال

antonyms - متضاد


  • نگاه داشتن


  • دريافت كردن


  • گرفتن


  • حفظ


  • نگه دارید

  • withhold


    نگه داشتن

  • conceal


    پنهان کردن، پوشاندن


  • تایید کنید

  • refrain


    خودداری


  • پنهان شدن

  • stash


    ذخیره کردن

  • reserve


    ذخیره


  • صرفه جویی


  • حفظ

  • suppress


    سرکوب کردن