word - لغت

berkelium || برکلیوم

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

bɜːˈkiː.li.əm

UK :

ˈbɜ˞ː.kli.əm

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [berkelium] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [berkelium] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [berkelium] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [berkelium] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [berkelium] در گوگل

description - توضیح

  • a chemical element that is a soft. silver-white metal. and is radioactive.


    یک عنصر شیمیایی که نرم است. فلز نقره ای سفید و رادیواکتیو است.

example - مثال

  • He realized that berkelium could be extracted at the same time.


    او متوجه شد که برکلیم را می توان همزمان استخراج کرد.

  • The element was manufactured in a particle accelerator by smashing together isotopes of calcium and a radioactive element called berkelium.


    این عنصر در یک شتاب دهنده ذرات با درهم شکستن ایزوتوپ های کلسیم و عنصر رادیواکتیو به نام برکلیم ساخته شد.

synonyms - مترادف

antonyms - متضاد