word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
او با شلوار برمودای چهارخانه و تاپ تاپ در ساحل قدم زد.
-
تصویر غالب فرهنگ موجسواری یکی از ادمهای برنزه شده ساحلی در شورت برمودا است.
-
صندل پوشیده شورت برمودا و یک تی شرت
-
این مجموعه دارای ژاکت های سنگی و حتی شورت برمودا برای دفتر است.
-
او یک پیراهن چوگان مشکی و برموداهای جین نزدیک به تن داشت.
synonyms - مترادف
-
Bermuda shorts
شورت برمودا
-
Jamaica shorts
شورت جامائیکا
-
surfer shorts
شورت موج سواری
-
trunks
تنه ها
-
pants
شلوار
-
briefs
خلاصه
-
knickers
چاقو
-
underpants
زیر شلواری
-
boxers
بوکسورها
-
G-string
رشته جی
-
panties
شورت
-
Y-fronts
جلوهای Y
-
bloomers
شکوفه ها
-
boxer shorts
شورت بوکس
-
camiknickers
کامیکنیکرها