word - لغت

bestowed || اعطا شد

part of speech - بخش گفتار

verb || فعل

spell - تلفظ

bɪˈstəʊ

UK :

bɪˈstoʊ

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [bestowed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bestowed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bestowed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bestowed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bestowed] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • allowed


    مجاز

  • granted


    اعطا شده

  • approved


    تایید شده

  • authorizedUS


    مجاز ایالات متحده

  • gave


    داد

  • licensedUS


    دارای مجوز ایالات متحده

  • sanctioned


    تحریم شده است

  • countenanced


    صورت

  • assumed


    فرض

  • presented


    ارایه شده

  • legalizedUS


    ایالات متحده قانونی شد

  • legitimated


    قانونی شده است

  • legitimatized


    مشروعیت بخشیده است

  • authorisedUK


    مجاز انگلستان

  • legalisedUK


    قانونی شده انگلستان

antonyms - متضاد

  • denied


    تکذیب کرد

  • refused


    رد

  • rejected


    رد شد

  • repelled


    دفع کرد

  • unauthorisedUK


    انگلستان غیر مجاز

  • unauthorizedUS


    ایالات متحده غیر مجاز

  • declined


    نپذیرفتن

  • vetoed


    وتو کرد

  • banned


    ممنوع شد

  • blocked


    مسدود

  • contravened


    نقض شد

  • disavowed


    انکار کرد

  • discarded


    دور انداخته شد

  • revoked


    لغو شد

  • abjured


    منتفی شد