word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
synonyms - مترادف
-
allowed
مجاز
-
granted
اعطا شده
-
approved
تایید شده
-
authorizedUS
مجاز ایالات متحده
-
gave
داد
-
licensedUS
دارای مجوز ایالات متحده
-
sanctioned
تحریم شده است
-
countenanced
صورت
-
assumed
فرض
-
presented
ارایه شده
-
legalizedUS
ایالات متحده قانونی شد
-
legitimated
قانونی شده است
-
legitimatized
مشروعیت بخشیده است
-
authorisedUK
مجاز انگلستان
-
legalisedUK
قانونی شده انگلستان
antonyms - متضاد
-
denied
تکذیب کرد
-
refused
رد
-
rejected
رد شد
-
repelled
دفع کرد
-
unauthorisedUK
انگلستان غیر مجاز
-
unauthorizedUS
ایالات متحده غیر مجاز
-
declined
نپذیرفتن
-
vetoed
وتو کرد
-
banned
ممنوع شد
-
blocked
مسدود
-
contravened
نقض شد
-
disavowed
انکار کرد
-
discarded
دور انداخته شد
-
revoked
لغو شد
-
abjured
منتفی شد