word - لغت

betiding || شرط بندی

part of speech - بخش گفتار

verb || فعل

spell - تلفظ

bɪˈtaɪd

UK :

bɪˈtaɪd

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [betiding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [betiding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [betiding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [betiding] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [betiding] در گوگل

description - توضیح

  • present participle of betide


    فاعل ازقبل از

  • to happen (to someone)


    اتفاق افتادن (برای کسی)

example - مثال

synonyms - مترادف

  • befalling


    اتفاق افتادن

  • chancing


    شانس دادن

  • happening


    اتفاق می افتد

  • occurring


    رخ می دهد

  • transpiring


    متعاقب

  • ensuing


    متعاقب

  • supervening


    ناظر

  • bechancing


    جذاب

  • happing


    اتفاق افتادن

  • taking place


    در حال وقوع

  • arising


    درحال بپاخاستن


  • بودن

  • coming


    آینده


  • به وقوع می پیوندد


  • پخت و پز

antonyms - متضاد