word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
synonyms - مترادف
-
indicating
نشان می دهد
-
denoting
دلالت می کند
-
signifying
دلالت می کند
-
bespeaking
صحبت کردن
-
evidencing
اثبات
-
manifesting
تجلی می کند
-
معنی
-
representing
نمایندگی
-
declaring
اعلام می کند
-
marking
علامت گذاری
-
promising
امیدوار کننده
-
suggesting
پیشنهاد می کند
-
boding
جسارت
-
showing
نشان دادن
-
typifying
نمونه سازی
antonyms - متضاد
-
denying
انکار کردن