word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
comparative of good . of a higher standard. or more suitable. pleasing. or effective than other things or people.
مقایسه ای ازخوب . از استاندارد بالاتر یا مناسب تر خوش. یا موثرتر از چیزها یا افراد دیگر.
-
اگر پس از یک بیماری یا جراحت خوب شده اید یا بهتر می شوید. شما دوباره سالم هستید
-
to improve.
برای بهبود.
-
در مناسب تر خوش. یا راه رضایت بخش یا به درجه ای بیشتر
-
به درجه ای بیشتر هنگامی که به عنوان مقایسه صفت هایی که با خوب یا خوب شروع می شوند استفاده می شود.
-
می گفت که یک انتخاب خاص رضایت بخش تر است.
-
برای مشاوره یا تهدید استفاده می شود.
-
عاقلانه تر خواهد بود
-
چیزی که از استاندارد بالاتری نسبت به چیزهای دیگر برخوردار است.
-
رفتار - اخلاق. کار کردن یا درمانی که مناسب تر است. خوش. یا رضایت بخش
-
افراد دارای رتبه یا موقعیت اجتماعی بالاتر از شما.
-
برای بهبود یک وضعیت
-
برای بهبود موقعیت اجتماعی خود اغلب با به دست آوردن شغل یا تحصیلات بهتر.
-
برای بهبود موقعیت اجتماعی خود اغلب با به دست آوردن شغل یا تحصیلات بهتر.
-
of a higher standard. or more suitable. pleasing. or effective than other things or people; comparative ofgood.
از استاندارد بالاتر یا مناسب تر خوش. یا موثر از چیزها یا افراد دیگر؛ مقایسه خوب
-
بهتر است همچنین می تواند به عنوان مقایسه برای تشکیل صفت هایی که با خوب شروع می شوند استفاده شود.
-
به درجه ای بیشتر یا در یک مناسب تر. خوش. یا راه رضایت بخش؛ خوب مقایسه ای
-
اگر پس از یک بیماری یا جراحت خوب شده اید یا بهتر می شوید. شما سالم هستید و دیگر بیمار نیستید.
-
برای بهبود یک وضعیت وضعیت. یا شخص
-
در مقایسه برای نشان دادن بهبود وضعیت استفاده می شود.
example - مثال
-
این ماشین خیلی بهتر از ماشین قبلی ماست.
-
هیچ چیز بهتر از نان تازه نیست مستقیم از فر
-
اگر نزدیک جلوی اتوبوس بنشینیم. ما دید بهتری خواهیم داشت
-
کروسان های فرانسوی بسیار بهتر از کروسان های انگلیسی هستند.
-
نوشته های او بهتر است اما هنوز جای پیشرفت وجود دارد.
-
این روز طولانی است - بهتر است کمی غذا با خود ببرید.
-
کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد، بنابراین بهتر است شروع کنیم.
-
این بار بهتر است کمی بیشتر تلاش کند.
-
در آنجا بایستید و سپس می توانید آن را بهتر ببینید.
-
این میکروسکوپ جدید بهتر از همه رقبای خود عمل می کند.
-
من غذاهای ساده را بیشتر از غذاهای فانتزی دوست دارم.
-
اگر برای این مقاله زمان بیشتری صرف کرده اید. می توانستی خیلی بهتر این کار را انجام دهی
-
بسیاری از شرکت ها هنوز با کارکنان مدیریت خود بهتر از کارکنان خود رفتار می کنند.
-
او سخت تلاش کرد تا خودش را بهتر کند.
-
او مصمم بود که خودش را بهتر کند و الگوی خوبی برای فرزندانش باشد.
-
اینها افرادی هستند که می خواهند خود را از طریق آموزش بهتر کنند.