word - لغت

bewigged || التماس کرد

part of speech - بخش گفتار

adjective || صفت

spell - تلفظ

bɪˈwɪɡd

UK :

bɪˈwɪɡd

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [bewigged] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bewigged] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bewigged] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bewigged] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bewigged] در گوگل

description - توضیح

  • wearing a wig (= a covering of artificial hair on the head)


    کلاه گیس پوشیدن (= پوشاندن موی مصنوعی روی سر)

example - مثال

synonyms - مترادف

antonyms - متضاد