word - لغت

bezoar || bezoar

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

ˈbiː.zɔːr

UK :

ˈbiː.zɔːr

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [bezoar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bezoar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bezoar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bezoar] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bezoar] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • Bezoars can cause loss of appetite. constipation. nausea and vomiting and abdominal pain.


    بزورها می توانند باعث کاهش اشتها شوند. یبوست. حالت تهوع و استفراغ و درد شکم.


  • یک توپ مو. غذا. فیبر گیاهی و سایر مواد غیر قابل هضم در معده را بزوآر می نامند.

  • Using an endoscopic irrigation device the bezoar was broken up and dislodged from the diverticulum.


    با استفاده از دستگاه آبیاری آندوسکوپی، بزوار شکسته شد و از دیورتیکول خارج شد.

  • When Ron is poisoned. Harry quickly shoves a bezoar down his throat.


    وقتی رون مسموم می شود. هری به سرعت یک بزوآر را در گلویش فرو می برد.

  • In the 17th century a group of Jesuit monks in the Portuguese colony of Goa in India began producing man-made bezoars.


    در قرن هفدهم، گروهی از راهبان یسوعی در مستعمره پرتغالی گوا در هند شروع به تولید بزوآرهای مصنوعی کردند.

synonyms - مترادف

  • hairball


    گلوله مو

antonyms - متضاد