word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
to offer a particular amount of money for something that is for sale and compete against other people to buy it. especially at a public sale of goods or property.
ارائه مقدار مشخصی پول برای چیزی که برای فروش است و برای خرید آن با افراد دیگر رقابت می کند. به ویژه در فروش عمومی کالا یا اموال.
-
If two or more people bid for a job. they compete with each other to do the work by offering to do it for a particular amount of money.
اگر دو یا چند نفر برای شغلی پیشنهاد دهند. آنها برای انجام کار با پیشنهاد انجام آن برای مقدار مشخصی پول با یکدیگر رقابت می کنند.
-
اگر کسی پیشنهاد انجام کاری را بدهد. آنها برای انجام آن با افراد دیگر رقابت می کنند.
-
(in some card games) to say. before play starts. how many points you expect to win in a particular game.
(در برخی بازی های ورق) گفتن. قبل از شروع بازی انتظار دارید در یک بازی خاص چند امتیاز کسب کنید.
-
به کسی سلام کردن یا از کسی بخواهد کاری انجام دهد.
-
پیشنهاد مقدار مشخصی پول برای چیزی که برای فروش است.
-
پیشنهادی برای انجام کاری زمانی که برای انجام آن با افراد دیگر رقابت می کنید.
-
(in some card games) a statement. made before play starts. of how many points a player thinks he or she will get in a particular game .
(در برخی از بازی های ورق) یک بیانیه. قبل از شروع بازی ساخته شده است از اینکه یک بازیکن فکر می کند در یک بازی خاص چند امتیاز کسب می کند.
-
تلاش برای رسیدن یا به دست آوردن چیزی
-
ارائه مقدار مشخصی پول برای چیزی هنگام رقابت با افراد دیگر برای خرید آن.
-
افرادی که برای یک کار پیشنهاد می دهند، پیشنهاد می کنند آن کار را با مبلغ خاصی انجام دهند.
-
کسی که پیشنهاد انجام کاری را می دهد، برای انجام آن با دیگران رقابت می کند.
-
به کسی سلام کردن یا از کسی بخواهد کاری انجام دهد.
-
پیشنهاد مقدار مشخصی پول برای چیزی که برای فروش است.
-
پیشنهاد همچنین پیشنهادی برای انجام یک کار با قیمتی خاص است.
-
پیشنهاد برای چیزی تلاش برای دستیابی یا به دست آوردن آن است.
-
رقابت برای خرید چیزی با ارائه مقدار خاصی پول برای آن.
-
برای رقابت برای کار با پیشنهاد انجام آن برای یک قیمت خاص.
-
رقابت برای انتخاب شدن برای انجام کاری.
-
پیشنهاد خرید چیزی با قیمتی خاص
-
پیشنهادی برای انجام کار با قیمتی خاص
-
تلاش برای رسیدن یا به دست آوردن چیزی
example - مثال
-
حراج های آنلاین جایی که خریداران برای اقلام از طریق اینترنت پیشنهاد قیمت می دهند. به طور فزاینده ای محبوب شده اند.
-
برای آن گلدان عتیقه چقدر قیمت دادید؟
-
پنج کشور برای میزبانی جام جهانی بعدی تلاش می کنند.
-
این بازی به بازیکنان این فرصت را می دهد که برای ملک پیشنهاد بدهند.
-
این شورا از پیمانکاران دعوت کرد تا برای حق ساخت و ساز در محل تالار قدیمی شهر مناقصه کنند.
-
بیمارستان در تلاش برای جمع آوری پول، رویکردهایی را برای کسب و کارهای محلی ایجاد می کند.
-
آنها یک مناقصه برای شرکت / پیشنهاد خرید شرکت داده اند.
-
در آخرین لحظه یک شرکت دیگر با یک پیشنهاد پیش قدم شد.
-
Their million-pound bid for the company was trumped at the last moment by an offer for almost twice as much from their main competitor.
پیشنهاد میلیون پوندی آنها برای این شرکت در آخرین لحظه با پیشنهاد تقریباً دو برابری از رقیب اصلی آنها مغلوب شد.
-
با انتشار خبر پیشنهاد خرید خارجی، سهام این شرکت متزلزل شد.