word - لغت

biddy || مناقصه

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

ˈbɪd.i

UK :

ˈbɪd.i

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [biddy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biddy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biddy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biddy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biddy] در گوگل

description - توضیح

  • an old woman.


    یک خانوم پیر.

example - مثال

synonyms - مترادف

  • maids


    خدمتکاران

  • housemaids


    خدمتکاران خانه

  • maidservants


    خدمتکاران

  • housekeepers


    خانه داران

  • chars


    کاراکترها

  • skivvies


    اسکیووی ها

  • handmaids


    خدمتکاران

  • charwomen


    زنان جذاب

  • handmaidens


    کنیزان

  • wenches


    چاقو

  • beldams


    بلدامز

  • crones


    کرون ها

  • fishwives


    زنان ماهی

  • fussbudgets


    fussbudgets

  • fusspots


    شلوغی ها

antonyms - متضاد