word - لغت

biffing || بیفینگ

part of speech - بخش گفتار

verb || فعل

spell - تلفظ

bɪf

UK :

bɪf

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [biffing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biffing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biffing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biffing] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biffing] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف


  • حمله


  • حمله

  • bashing


    ضربه زدن

  • beating


    كتك زدن


  • خشونت

  • aggression


    پرخاشگری

  • harm


    صدمه

  • punching


    مشت زدن


  • سو استفاده کردن

  • offenceUK


    جرم انگلستان

  • offenseUS


    جنایت ایالات متحده

  • assaulting


    حمله کردن

  • impugnment


    اعتراض

  • jumping


    پریدن

  • knocking


    در زدن

antonyms - متضاد

  • defenceUK


    دفاع بریتانیا

  • defenseUS


    دفاع آمریکا


  • حفاظت

  • safeguard


    حفاظت

  • immunity


    مصونیت


  • امنیت

  • shield


    سپر


  • پوشش دادن

  • deterrent


    بازدارنده


  • پناه

  • reprisal


    انتقام جویی

  • guarding


    نگهبانی


  • نگهبان

  • safeguarding


    حفاظت

  • protector


    محافظ