word - لغت

bigamous || دوقلو

part of speech - بخش گفتار

adjective || صفت

spell - تلفظ

ˈbɪɡ.ə.məs

UK :

ˈbɪɡ.ə.məs

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [bigamous] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bigamous] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bigamous] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bigamous] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bigamous] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • adulterous


    زناکار


  • جنایی


  • غیر مجاز

  • polygamous


    چند همسری

  • two-timing


    دو زمان بندی

  • unlawful


    غیر قانونی

  • illegitimate


    نامشروع

  • prohibited


    ممنوع است

  • felonious


    جنایتکارانه

  • lawless


    بی قانون

  • unlicensed


    بدون مجوز

  • forbidden


    ممنوع

  • contraband


    قاچاق

  • illicit


    قاچاق

  • banned


    ممنوع شد

antonyms - متضاد

  • monogamous


    تکگام


  • ثابت

  • exclusive


    انحصاری

  • faithful


    با ایمان

  • committed


    متعهد شد


  • متاهل

  • one-to-one


    یک به یک