word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
to get much more attention than something or someone. or to take control of a situation instead of someone else. because of being very strong. powerful. or important.
جلب توجه بسیار بیشتر از چیزی یا کسی. یا کنترل یک موقعیت را به جای دیگری. به دلیل قوی بودن قدرتمند یا مهم
-
a large creature like a human covered in hair that some people believe exists in the northwest of the US and western Canada
موجودی بزرگ مانند انسان پوشیده از مو که برخی افراد معتقدند در شمال غربی ایالات متحده و غرب کانادا وجود دارد.
example - مثال
-
She announced new law and order plans yesterday. but the Home Secretary bigfooted her with his own announcement to build three very large prisons.
او دیروز برنامه های نظم و قانون جدید را اعلام کرد. اما وزیر کشور با اعلامیه خود او را مبنی بر ساخت سه زندان بسیار بزرگ به پا گنده کرد.
-
The Italian designer`s presence has angered some who claim London fashion week should be a showcase for British design. One said: He has bigfooted British fashion.
حضور این طراح ایتالیایی خشم عده ای را برانگیخته است که ادعا می کنند هفته مد لندن باید ویترینی برای طراحی بریتانیا باشد. یکی گفت: او مد بریتانیایی پاگنده است.
-
من مطمئن نیستم که چه کسی او را پاگنده کرده است، اما او پیام خود را کاملاً تغییر داد.
-
آیا گروه احساس میکردند که توسط ستاره تحت فشار قرار میگیرند؟
-
Bigfoot. yetis. mermaids. krakens. the Loch Ness Monster. dragons. . . . Do you believe they lived – or live – in our world?
پاگنده. یتیس پری دریایی کراکن ها هیولای دریاچه نس اژدها . . . آیا شما معتقدید که آنها در دنیای ما زندگی می کردند - یا زندگی می کردند؟