word - لغت

biked || دوچرخه سواری کرد

part of speech - بخش گفتار

verb || فعل

spell - تلفظ

baɪk

UK :

baɪk

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [biked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biked] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • cycled


    دوچرخه سواری کرد

  • pedalledUK


    رکاب زده انگلستان

  • pedaledUS


    pedaledUS

  • steered


    هدایت می شود

  • travelledUK


    سفر کرد انگلستان

  • traveledUS


    به ایالات متحده سفر کرد


  • خلاص شدن از شر

  • ridden


    سوار شده

  • rode


    سوار شد

  • druv


    درو

  • drove


    راند

  • drave


    راندن

  • driven


    رانده

  • motored


    موتوردار

  • managed


    اداره می شود

antonyms - متضاد