word - لغت

billet || بیلت

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

ˈbɪl.ɪt

UK :

ˈbɪl.ət

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [billet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [billet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [billet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [billet] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [billet] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • accommodation


    محل اقامت

  • quarters


    چهارم


  • بار

  • barracks


    پادگان


  • مسکن

  • lodging


    اسکان

  • rod


    میله

  • rooms


    اتاق ها

  • cantonment


    کانتون

  • casern


    کاسرن


  • اردوگاه

  • canton


    کانتون

  • digs


    حفاری می کند

  • dwelling


    سکونت

  • harborUS


    بندر آمریکا

antonyms - متضاد


  • کل


  • کمک


  • ضرر - زیان


  • مزیت - فایده - سود - منفعت


  • شکست


  • احساس، مفهوم


  • دفتر

  • unemployment


    بیکاری

  • avocation


    فراخوانی

  • idleness


    بیکاری، تنبلی

  • worklessness


    بیکاری


  • از دست دادن شغل

  • joblessness


    بیکاری

  • redundancy


    افزونگی

  • avocation


    فراخوانی