word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
جلد سختی که اسناد یا مجلات کاغذی در آن نگهداری می شود.
-
a bookbinder
آصحافی
-
ماشینی که در مزارع استفاده می شود تا محصولات را پس از بریدن در قفسه ها (= دسته ها) ببندند.
-
ماده ای که به مخلوط اضافه می شود تا همه قسمت ها به هم بچسبند.
-
a strip of material wrapped tightly around part of the body to firmly press or hold it in place. for example after surgery (= a medical operation).
نواری از مواد که به طور محکم دور قسمتی از بدن پیچیده شده تا آن را محکم فشار داده یا در جای خود نگه دارد. مثلاً بعد از عمل جراحی (= یک عمل پزشکی).
-
یک پوشش سفت که می تواند کاغذهای شل را نگه دارد. اغلب دارای بخشی هستند که آنها را محکم می کند.
-
a short document showing an agreement between a buyer and a seller. used for a short period while the complete document is being prepared.
سند کوتاهی که توافق بین خریدار و فروشنده را نشان می دهد. برای مدت کوتاهی در حالی که سند کامل آماده می شود استفاده می شود.
-
یک جلد سخت که اسناد کاغذی را می توان در آن ذخیره کرد.
example - مثال
-
A carefully kept logbook (a three-ring binder with pages for sketches and notes of your observations) will become a valued resource.
یک دفترچه یادداشت با دقت نگهداری شده (یک صحافی سه حلقه ای با صفحاتی برای طرح ها و یادداشت های مشاهدات شما) به یک منبع ارزشمند تبدیل خواهد شد.
-
Create a binder just for holiday recipes-foods you made. how you tweaked the seasonings. what could have used more or less time in the oven. recipes you wanted to try but didn`t.
فقط برای دستور العمل های تعطیلات - غذاهایی که درست کرده اید یک کلاسور ایجاد کنید. چگونه چاشنی ها را تغییر دادید چه چیزی می توانست از زمان کمتر یا بیشتر در فر استفاده کند. دستور العمل هایی که می خواستید امتحان کنید اما نشد.
-
غذای ما هیچ ماده مصنوعی یا فرآوری شده ای ندارد. بدون پرکننده ها یا چسباننده های ارزان قیمت.
-
Lump charcoal is a pure form of charcoal and is preferred by many purists who dislike artificial binders used to hold briquettes in their shape.
زغال کلوخه شکل خالص زغال چوب است و توسط بسیاری از متخصصان پاکسازی که از چسب های مصنوعی استفاده می شود برای نگه داشتن بریکت ها در شکل خود، آن را ترجیح می دهند.
-
Patients are required to wear breast binders for three to six weeks to hold the implant in place during the healing process.
بیماران باید به مدت سه تا شش هفته از چسب سینه استفاده کنند تا ایمپلنت در طول فرآیند بهبودی در جای خود ثابت بماند.
synonyms - مترادف
-
brake
ترمز
-
curb
محدود کردن
-
بررسی
-
constraint
محدودیت
-
کنترل
-
restraint
خویشتن داری - خودداری - پرهیز
-
damper
دمپر
-
rein
افسار
-
محدودیت
-
محدودیت
-
impediment
مانع
-
anchor
لنگر
-
cinchers
سینچرها
-
deterrent
بازدارنده
-
discouragement
دلسردی