word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
a cloth or blanket tied around a small collection of clothes or possessions. traditionally carried on the end of a stick by someone who has no home and travels from place to place.
پارچه یا پتویی که دور مجموعه کوچکی از لباس ها یا دارایی ها بسته شده است. به طور سنتی توسط شخصی که خانه ندارد و از جایی به مکان دیگر سفر می کند، بر روی انتهای چوب حمل می شود.
-
a piece of paper folded to make a small envelope. used for carrying something such as a drug in the form of a powder.
یک تکه کاغذ تا شده تا یک پاکت کوچک درست شود. برای حمل چیزی مانند دارو به شکل پودر استفاده می شود.
example - مثال
-
او هیچ چمدانی نداشت. بدون بند هیچ چیز در راه وسایل غیر از آنچه او پوشیده بود.
-
اتاق چیزی جز یک جعبه چوبی نداشت که روی آن یک شمع و یک بند باز شده قرار داشت.
-
ماموران او را در یک ایستگاه ترافیکی به جلو کشیده و در جیبش یک بسته کوکائین پیدا کردند.
-
Police examined the box and discovered a plastic bindle containing a white powdery substance that. after testing. proved to be methamphetamine.
پلیس جعبه را بررسی کرد و یک بند پلاستیکی حاوی یک ماده پودری سفید را کشف کرد. پس از آزمایش ثابت شد که متامفتامین است.