word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
او برای اونیکس یک بن من بود. که زباله را برای شورای منطقه سلبی جمع آوری می کند.
-
اولین کسی که باهاش چت میکنیم جری هست. بینمن محلی
-
The old cliche that a healthy society is one in which a binman`s daughter could grow up to be the prime minister ignores the fact that only the truly weird would nurse this aspiration.
کلیشه قدیمی که می گوید جامعه سالم جامعه ای است که در آن دختر بن من می تواند به عنوان نخست وزیر بزرگ شود، این واقعیت را نادیده می گیرد که فقط افراد واقعاً عجیب و غریب این آرزو را تغذیه می کنند.
-
صادقانه بگویم. فکر میکنم از کار کردن به عنوان یک بنمن برای شورا خوشحال بودم.