word - لغت

binomial || دو جمله ای

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

baɪˈnəʊ.mi.əl

UK :

baɪˈnoʊ.mi.əl

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [binomial] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [binomial] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [binomial] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [binomial] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [binomial] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • The required probability must be calculated using the binomial probability formula.


    احتمال مورد نیاز باید با استفاده از فرمول احتمال دو جمله ای محاسبه شود.

  • Use the binomial theorem to multiply out the brackets.


    از قضیه دو جمله ای برای ضرب پرانتز استفاده کنید.


  • بهتر است یک درخت تصمیم دو جمله ای دقیق ایجاد کنید تا اطمینان حاصل شود که تمام نتایج بالقوه در تجزیه و تحلیل گنجانده شده است.

synonyms - مترادف

  • binome


    بینوم

  • binomen


    بینومن

  • binomial name


    نام دو جمله ای

  • binominal


    دو جمله ای

  • binominal name


    نام دو جمله ای


  • نام گونه

  • binominal


    دو جمله ای

antonyms - متضاد