word - لغت

biochemical || بیوشیمیایی

part of speech - بخش گفتار

adjective || صفت

spell - تلفظ

ˌbaɪ.əʊˈkem.ɪ.kəl

UK :

ˌbaɪ.oʊˈkem.ɪ.kəl

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [biochemical] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biochemical] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biochemical] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biochemical] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biochemical] در گوگل

description - توضیح

  • connected with the chemistry of living things


    مرتبط با شیمی موجودات زنده

example - مثال

synonyms - مترادف


  • بیولوژیکی


  • شیمیایی


  • زندگي كردن


  • طبیعی


  • ارگانیک. آلی

  • synthetic


    مصنوعی

  • synthesizedUS


    سنتز ایالات متحده

  • actinic


    اکتینیک

  • enzymatic


    آنزیمی

  • alchemical


    کیمیاگری

  • synthetical


    مصنوعی

  • synthesisedUK


    سنتز انگلستان

  • virus-related


    مربوط به ویروس


  • بیولوژیکی

  • epidemiologic


    اپیدمیولوژیک

antonyms - متضاد