word - لغت

biochemistry || بیوشیمی

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

ˌbaɪ.əʊˈkem.ɪ.stri

UK :

ˌbaɪ.oʊˈkem.ɪ.stri

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [biochemistry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biochemistry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biochemistry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biochemistry] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biochemistry] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • At the university hospital nurses were required to take the same pre-med courses as the doctors—including anatomy. physiology. biochemistry. and pharmacology.


    در بیمارستان دانشگاه، پرستاران ملزم به گذراندن دورههای پیشپزشکی مشابه با پزشکان بودند - از جمله آناتومی. فیزیولوژی بیوشیمی و فارماکولوژی

  • Modern biochemistry will not listen to the old notion of a vital force—that is only a metaphysical will-o`-the-wisp that leaves us floundering in the quagmire.


    بیوشیمی مدرن به مفهوم قدیمی یک نیروی حیاتی گوش نمی دهد - این فقط یک اراده متافیزیکی است که ما را در باتلاق فرو می برد.


  • آنها در واقع درک قابل توجهی از فیزیولوژی و بیوشیمی داشتند. و مدام به دنبال یادگیری بیشتر بود.

  • Under normal conditions. a survey crew with specialists in physiology. biochemistry. anatomy. radiology. pharmacology and pathology might spend months or even years on a new planet gathering base-line information.


    در شرایط عادی. یک گروه نظرسنجی با متخصصان فیزیولوژی. بیوشیمی آناتومی رادیولوژی فارماکولوژی و آسیب شناسی ممکن است ماه ها یا حتی سال ها را در یک سیاره جدید صرف جمع آوری اطلاعات خط پایه کند.

synonyms - مترادف

antonyms - متضاد