word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
کار آنها در ژنتیک مولکولی تقریباً در تمام زمینه های زیست پزشکی اعمال می شود.
-
انتظار میرود که نانوتکنولوژی تأثیر چشمگیری در زمینههای زیست پزشکی و الکترونیک داشته باشد.
-
The explosion of data available today in every field from biomedicine to the arts is opening new opportunities for researchers.
انفجار داده های موجود امروزه در هر زمینه ای از زیست پزشکی گرفته تا هنر، فرصت های جدیدی را برای محققان باز می کند.
-
او در مورد سرعت سریع پیشرفت در زیست پزشکی صحبت کرد.
-
The applicant should have a doctoral degree in cell biology. medicine. biomedicine. or a similar topic.
متقاضی باید دارای مدرک دکترا در رشته زیست شناسی سلولی باشد. پزشکی. زیست پزشکی یا موضوع مشابه
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
-
herbal medicine
داروی گیاهی