word - لغت

biopsy || بیوپسی

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

ˈbaɪ.ɒp.si

UK :

ˈbaɪ.ɑːp.si

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [biopsy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biopsy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biopsy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biopsy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biopsy] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف


  • عمل جراحي


  • فرهنگ

  • operations


    عملیات

  • surgical procedures


    روش های جراحی

  • excision


    برداشتن

  • resections


    برداشتن

  • incision


    برش

  • aciurgies


    آکیورژی ها

  • abscission


    بریده شدن

  • sections


    بخش ها

  • enucleations


    هسته ها

  • treatments


    درمان ها

  • ops


    عملیات


  • روش

  • blood tests


    آزمایشات خون

antonyms - متضاد