word - لغت

biplane || هواپیمای دوباله

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

ˈbaɪ.pleɪn

UK :

ˈbaɪ.pleɪn

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [biplane] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biplane] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biplane] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biplane] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [biplane] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • He was Ormer Locklear. a young American pilot. who stepped out onto the wing of his biplane during World War I to fix a mechanical problem.


    او اورمر لاکلر بود. یک خلبان جوان آمریکایی او در طول جنگ جهانی اول به بال هواپیمای دوباله خود رفت تا مشکل مکانیکی را برطرف کند.

  • Tiger Brewer stepped out onto the wing of his grandfather’s biplane while it was flying at 160 kilometers per hour to set the world record.


    تایگر برویر در حالی که هواپیمای دوبال پدربزرگش با سرعت 160 کیلومتر در ساعت در حال پرواز بود، برای ثبت رکورد جهانی به بال رفت.

  • At this meet there were five flying machines.—three biplanes. a monoplane. and a dirigible balloon.


    در این جلسه پنج ماشین پرنده وجود داشت - سه هواپیمای دوباله. یک هواپیمای تک و یک بالون هدایت شونده


  • هر دو پسر به تصویر وحشتناک هواپیمای دوباله در حال نزول در نزدیکی سطح دریاچه خیره شدند.

  • Damaged monoplanes and biplanes were brought back for repairs.


    تک هواپیماها و دوبالین های آسیب دیده برای تعمیر بازگردانده شدند.

  • Dick nodded and. not without an effort. brought the biplane around.


    دیک سری تکان داد و. بدون تلاش نیست هواپیمای دوباله را به اطراف آورد.


  • به نظر می رسد مشکلی در موتور هواپیمای سیاه و سفید وجود دارد.

synonyms - مترادف

antonyms - متضاد