word - لغت

birdlike || پرنده مانند

part of speech - بخش گفتار

adjective || صفت

spell - تلفظ

ˈbɜːd.laɪk

UK :

ˈbɝːd.laɪk

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [birdlike] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [birdlike] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [birdlike] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [birdlike] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [birdlike] در گوگل

description - توضیح

  • looking or behaving similar to a bird.


    شبیه پرنده به نظر می رسد یا رفتار می کند.

example - مثال

synonyms - مترادف

  • dainty


    خوش طعم

  • delicate


    ظریف

  • petite


    ریزه


  • اندک

  • small-boned


    استخوان ریز

  • aerial


    هوایی

  • airborne


    هوابرد

  • floating


    شناور

  • in-flight


    در حین پرواز

  • midair


    در میان هوا

  • flying


    پرواز کردن


  • بالای زمین

  • aeriform


    بادی

  • aeronautical


    هوانوردی

  • airy


    هوادار

antonyms - متضاد

  • heavyset


    سنگین

  • chunky


    درشت

  • thickset


    ضخیم ست

  • stout


    چاق و چله

  • plump


    چاق

  • stocky


    تنومند

  • dumpy


    آشغال

  • stubby


    کلنگ


  • چربی

  • squat


    چمباتمه زدن

  • beefy


    گوشتی

  • corpulent


    فاسد

  • bulky


    حجیم

  • stumpy


    کلوخه

  • burly


    تنومند