word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
زمانی که نوزاد یا حیوان جوان از بدن مادر خارج می شود.
-
کودکی که به دنیا می آید
-
موقعیت خانواده ای که در آن متولد شده اید. به ویژه موقعیت اجتماعی آن.
-
born in a particular place or having parents of a particular nationality.
در یک مکان خاص متولد شده یا دارای والدینی از یک ملیت خاص است.
-
آغاز چیزی
-
مناسبتی که نوزاد از بدن مادرش بیرون می آید.
-
تولد همچنین به منشا خانواده شما نیز اشاره دارد.
-
وقتی یک زن زایمان می کند. یک یا چند نوزاد از بدن او بیرون می آیند.
example - مثال
-
I weighed 10 lb at birth.
من در بدو تولد 10 پوند وزن داشتم.
-
الین و ایان گیبسون با افتخار تولد پسرشان را اعلام کردند. جان موریس.
-
او از بدو تولد نابینا بوده است
-
من فرم را پر کردم اما همچنان باید مشخصات بانکی و تاریخ تولد خود را وارد کنید.
-
تحقیقات نشان داده است که نوزادان می توانند صدای مادر خود را خیلی زود پس از تولد تشخیص دهند.
synonyms - مترادف
-
conceptions
تصورات
-
childbirths
زایمان ها
-
nascences
تولدها
-
parturitions
زایمان
-
birthings
زایمان
-
deliveries
تحویل ها
-
accouchements
همراهی ها
-
travaux
travaux
-
childbearings
فرزندآوری
-
confinements
حبس ها
-
nativities
ولادت ها
-
laboursUK
laboursUK
-
laborsUS
laborsUS
-
childbeds
تخت کودک
-
genitures
تناسلی
antonyms - متضاد
-
deaths
فوتشدگان
-
demises
از بین می رود
-
ends
به پایان می رسد
-
extinctions
انقراض ها
-
passings
گذرها
-
finishes
به پایان می رسد
-
destructions
تخریب ها
-
annihilations
نابودی ها
-
ruins
ویرانه
-
exterminations
نابودی ها
-
devastations
ویرانی ها
-
obliterations
نابودی ها
-
ruinations
ویرانه ها
-
demolitions
تخریب ها
-
decimations
تخریب ها