word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
دولت در تلاش است تا بازار سیاه خردسالان را سرکوب کند.
-
بازاریان سیاه سیگارهای معاف از مالیات را برای فروش به کشور می آورند.
-
Black marketeers sell air conditioners. computers. light bulbs. cement. dog food. and countless other items.
بازاریان سیاه کولر گازی می فروشند. کامپیوترها لامپ ها سیمان غذای سگ و موارد بی شمار دیگر
-
15 فعال بازار سیاه که ادعا می شد وقتی پرونده علیه آنها به هم خورد، آزاد شدند.
synonyms - مترادف
-
lawbreaker
قانون شکن
-
جنایی
-
crook
خم کردن
-
offender
مجرم
-
culprit
مقصر
-
convict
محکوم
-
delinquent
متخلف
-
felon
جنایتکار
-
miscreant
متخلف
-
villain
شرور
-
wrongdoer
خطاکار
-
evil-doer
بدکار
-
malefactor
بدخواه
-
sinner
گناهکار
-
trespasser
متجاوز