word - لغت

black tie || کراوات مشکی

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

ˌblæk ˈtaɪ

UK :

ˌblæk ˈtaɪ

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [black tie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [black tie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [black tie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [black tie] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [black tie] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • I bought my new dress for Saturday`s black-tie gala.


    من لباس جدیدم را برای جشن کراوات مشکی روز شنبه خریدم.

  • We’ve been invited to a black-tie holiday party.


    ما به یک مهمانی تعطیلات کراوات مشکی دعوت شده ایم.

  • The annual black-tie awards banquet will be held in New York City this year.


    ضیافت سالانه جوایز کراوات سیاه امسال در شهر نیویورک برگزار می شود.

synonyms - مترادف

  • ceremonial


    تشریفاتی

  • dressy


    لباس پوشیده


  • رسمی

  • posh


    شیک

  • tuxedo


    تاکسیدو


  • کراوات مشکی


  • ژاکت شام

  • penguin suit


    لباس پنگوئن

  • tux


    تاکس

  • DJ


    دی جی

  • tuxedo jacket


    ژاکت تاکسیدو

  • semi-formal


    نیمه رسمی


  • کراوات مشکی

  • cravate noire


    کراوات نوآر

  • glad rags


    راگ های خوشحال

antonyms - متضاد