word - لغت

blacked || سیاه شده

part of speech - بخش گفتار

verb || فعل

spell - تلفظ

blæk

UK :

blæk

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [blacked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blacked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blacked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blacked] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blacked] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • blackened


    سیاه شده

  • darkened


    تاریک شده

  • dirtied


    کثیف

  • befouled


    آلوده

  • begrimed


    اخم کرد

  • grimed


    غمگین

  • soiled


    خاک شده

  • stained


    رنگ آمیزی شده

  • swartened


    هول کرد

  • made dirty


    کثیف شده

  • made smoky


    دودی شده

  • made sooty


    دوده ساخته شده است

  • bruised


    کبود شده

  • blackened


    سیاه شده

  • discoloredUS


    تغییر رنگ آمریکا

antonyms - متضاد

  • whitened


    سفید شده

  • blanched


    بلانچ شده

  • bleached


    سفید شده

  • chalked


    گچ خورده

  • became white


    سفید شد


  • سفید شدن

  • made white


    سفید ساخته شده است

  • treated


    تحت درمان

  • nursed


    پرستاری کرد

  • tended


    تمایل داشت

  • doctored


    دکتر شده


  • اعمال درمان به


  • درمان داد


  • درمان داده شده است

  • tended to


    تمایل داشت