word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
وقتی از رابطه من باخبر شد سعی کرد از من اخاذی کند.
-
تلاش یک هکر رایانه برای باجگیری از بانک ماه گذشته توسط کارآگاهان خنثی شد.
-
باند فکر می کرد می توانند از این عکس ها برای باج گیری از ستاره پاپ استفاده کنند.
-
اگر کسی از شما اخاذی می کند. واقعا باید به پلیس اطلاع بدی
-
داستان فیلم در مورد یک دلال شهری است که از رئیس خود سیاه نمایی می کند.
synonyms - مترادف
-
made
ساخته شده است
-
forced
مجبور شد
-
pressured
تحت فشار
-
coerced
مجبور شد
-
compelled
مجبور
-
required
ضروری
-
drove
راند
-
induced
القاء شده
-
obliged
موظف است
-
pressed
فشرده شده است
-
pressurizedUS
تحت فشار ایالات متحده
-
browbeat
ضربان ابرو
-
caused
باعث
-
commanded
دستور داد
-
constrained
محدود شده
antonyms - متضاد
-
gave
داد
-
داده شده
-
saved
ذخیره