word - لغت

blameworthy || قابل سرزنش

part of speech - بخش گفتار

adjective || صفت

spell - تلفظ

ˈbleɪmˌwɜː.ði

UK :

ˈbleɪmˌwɝː.ði

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [blameworthy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blameworthy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blameworthy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blameworthy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blameworthy] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • indefensible


    غیر قابل دفاع

  • discreditable


    بی اعتبار

  • inexcusable


    غیر قابل توجیه

  • reprehensible


    سزاوار سرزنش

  • reproachable


    قابل ملامت

  • shameful


    شرم آور

  • censurable


    قابل انتقاد

  • culpable


    مجرم


  • جنایی

  • delinquent


    متخلف

  • evil


    بد

  • sinful


    گناهکار

  • wicked


    شریر


  • اشتباه

  • answerable


    پاسخگو

antonyms - متضاد

  • blameless


    بی تقصیر

  • faultless


    بی عیب

  • impeccable


    بی عیب و نقص


  • بی گناه

  • irreproachable


    غیر قابل ملامت

  • inculpable


    بی گناه

  • praiseworthy


    قابل ستایش


  • کامل

  • unblemished


    بی عیب

  • immaculate


    معصوم

  • guiltless


    بی گناه

  • unimpeachable


    غیر قابل استیضاح

  • flawless


    بی عیب و نقص

  • exemplary


    نمونه


  • خالص