word - لغت

blaming || سرزنش کردن

part of speech - بخش گفتار

verb || فعل

spell - تلفظ

bleɪm

UK :

bleɪm

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [blaming] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaming] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaming] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaming] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaming] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • accusing


    متهم کردن

  • censuring


    محکوم کردن

  • condemning


    محکوم کردن

  • admonishing


    اندرز دادن

  • faulting


    گسل کردن

  • denouncing


    محکوم کردن

  • incriminating


    متهم کننده

  • reproaching


    سرزنش کردن

  • impeaching


    استیضاح

  • impugning


    اعتراض

  • inculpating


    القا کننده

  • reproving


    سرزنش کردن

  • indicting


    کیفرخواست

  • denunciating


    تقبیح کننده

  • framing


    کادر بندی

antonyms - متضاد

  • delivering


    تحویل دادن

  • exempting


    معاف شدن

  • liberating


    رهایی بخش

  • releasing


    رها کردن

  • absolving


    تبرئه کننده

  • pardoning


    بخشش

  • relieving


    تسکین دهنده

  • remitting


    بخشش

  • reprieving


    مهلت دادن

  • discharging


    تخلیه

  • forgiving


    بخشنده

  • acquitting


    تبرئه کردن

  • acquiting


    تبرئه کردن

  • clearing


    پاکسازی

  • excusing


    بهانه گیری