word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
فاعل ازسرزنش کردن
-
to say or think that someone or something did something wrong or is responsible for something bad happening.
گفتن یا فکر کردن که کسی یا چیزی کار اشتباهی انجام داده یا مسئول اتفاق بدی است.
-
said in order to tell someone that you understand why they are doing something and that you agree with the reason for doing it.
گفت تا به کسی بگوید که دلیل انجام کاری را می فهمی و با دلیل انجام آن کار موافقی.
-
دلیل اتفاقی بودن
example - مثال
-
وسوسه انگیز است که تلویزیون را برای افزایش جرم و جنایت مقصر بدانیم.
-
آنها دلیل شکست خود را گزارش یک طرفه رسانه ها از مبارزات انتخاباتی می دانند.
-
او تقریباً من را برای هر اشتباهی در گزارش مقصر می دانست.
-
خطای انسانی عامل این سانحه هوایی اعلام شده است.
-
هر چیزی که در دفتر کار اشتباهی پیش بیاید به گردن پیت است.
synonyms - مترادف
-
accusing
متهم کردن
-
censuring
محکوم کردن
-
condemning
محکوم کردن
-
admonishing
اندرز دادن
-
faulting
گسل کردن
-
denouncing
محکوم کردن
-
incriminating
متهم کننده
-
reproaching
سرزنش کردن
-
impeaching
استیضاح
-
impugning
اعتراض
-
inculpating
القا کننده
-
reproving
سرزنش کردن
-
indicting
کیفرخواست
-
denunciating
تقبیح کننده
-
framing
کادر بندی
antonyms - متضاد
-
delivering
تحویل دادن
-
exempting
معاف شدن
-
liberating
رهایی بخش
-
releasing
رها کردن
-
absolving
تبرئه کننده
-
pardoning
بخشش
-
relieving
تسکین دهنده
-
remitting
بخشش
-
reprieving
مهلت دادن
-
discharging
تخلیه
-
forgiving
بخشنده
-
acquitting
تبرئه کردن
-
acquiting
تبرئه کردن
-
clearing
پاکسازی
-
excusing
بهانه گیری