word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
to explode or destroy something or someone with explosives. or to break through or hit something with a similar. very strong force.
منفجر کردن یا نابود کردن چیزی یا کسی با مواد منفجره. یا شکستن یا ضربه زدن به چیزی با مشابه. نیروی بسیار قوی
-
برای ایجاد صدای بسیار بلند و ناخوشایند.
-
انتقاد شدید از کسی یا چیزی
-
an explosion.
یک انفجار
-
یک ضربه شدید ناگهانی هوا
-
صدای بلند ناگهانی
-
یک تجربه یا رویداد هیجان انگیز یا لذت بخش. اغلب یک مهمانی
-
ایمیلی که توسط یک شرکت یا سازمان برای تعداد زیادی از افراد ارسال شده است.
-
an expression of anger.
ابراز خشم
-
یک انفجار یا چیزی ناگهانی و خشن.
-
یک تجربه هیجان انگیز و لذت بخش
-
برای شکستن یا تخریب با استفاده از مواد منفجره.
-
انتقاد شدید
example - مثال
-
انفجار ساختمان را از هم پاشید.
-
این انفجارهای بمب نشان میدهد که تروریستها دوباره در حال حمله هستند.
-
انفجار دیروز دست کم دو کشته و 11 زخمی بر جای گذاشت.
-
A powerful bomb blast has rocked the Sri Lankan capital Colombo. killing at least 28 people and wounding more than 200 others.
انفجاری قوی کلمبو پایتخت سریلانکا را لرزاند. دست کم 28 نفر کشته و بیش از 200 نفر زخمی شدند.
-
در این انفجار یک پلیس خارج از وظیفه کشته و یک پرستار به شدت مجروح شد.
-
انفجار ساختمان را از هم پاشید.
-
این انفجارهای بمب نشان میدهد که تروریستها دوباره در حال حمله هستند.
-
انفجار دیروز دست کم دو کشته و 11 زخمی بر جای گذاشت.
-
A powerful bomb blast has rocked the Sri Lankan capital Colombo. killing at least 28 people and wounding more than 200 others.
انفجاری قوی کلمبو پایتخت سریلانکا را لرزاند. دست کم 28 نفر کشته و بیش از 200 نفر زخمی شدند.
-
در این انفجار یک پلیس خارج از وظیفه کشته و یک پرستار به شدت مجروح شد.