word - لغت

blaster || بلستر

part of speech - بخش گفتار

N/A || N/A

spell - تلفظ

ˈblɑː.stər

UK :

ˈblæs.tɚ

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blaster] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

  • He did not have a licence to work as a crane operator or a blaster, according to the report.


    بر اساس این گزارش، وی مجوز کار به عنوان اپراتور جرثقیل یا بلستر را نداشت.

  • An avalanche blaster must undergo three years of on-the-job training and take written exams.


    یک بهمن بلستر باید سه سال در حین کار آموزش ببیند و در امتحانات کتبی شرکت کند.

  • You can create a water blaster from a plastic tube.


    می توانید از یک لوله پلاستیکی یک واتر بلستر ایجاد کنید.

  • They invented a carbon dioxide blaster that doctors can use to separate patients' organs during laparoscopic surgery.


    آنها یک بلستر دی اکسید کربن اختراع کردند که پزشکان می توانند از آن برای جداسازی اندام های بیماران در طی جراحی لاپاراسکوپی استفاده کنند.

  • The sound is like an asteroid blaster from an old video game.


    صدا مانند یک انفجار سیارکی از یک بازی ویدیویی قدیمی است.

  • They explored the planet keeping their blasters ready in their hands.


    آنها سیاره را کاوش کردند و بلسترهای خود را در دستان خود آماده نگه داشتند.

synonyms - مترادف

  • gun


    تفنگ

  • firearm


    اسلحه گرم

  • handgun


    تفنگ دستی


  • قطعه

  • pistol


    تپانچه

  • revolver


    هفت تیر


  • سلاح

  • shooter


    تیرانداز


  • حرارت

  • rod


    میله

  • arm


    بازو

  • roscoe


    روسکو

  • heater


    بخاری

  • gat


    gat

  • cannon


    توپ

  • shotgun


    تفنگ ساچمه ای

  • musket


    مشک


  • اکولایزرUK

  • equaliserUK


    اکولایزر آمریکا

  • equalizerUS


    سنگ چخماق

  • flintlock


    سخت افزار

  • hardware


    هویتزر

  • howitzer


    مگنوم

  • magnum


    هلو خوار

  • peashooter


    متقاعد کننده

  • persuader


    یوزی

  • Uzi


    سی و هشت

  • thirty-eight


    چهل و پنج

  • forty-five


    بازوی کوچک


  • آهن تیراندازی


antonyms - متضاد

  • disarmament


    خلع سلاح