word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
شخصی که کارش حذف یا از بین بردن چیزی با انفجار آن است
-
ابزار یا جسمی که می تواند آب، گاز، هوا و غیره را با نیروی زیادی به بیرون بفرستد
-
یک سلاح در یک داستان علمی تخیلی (= یکی در مورد آینده ای تصور شده) که می تواند اجسام جامد را نابود کند
example - مثال
-
بر اساس این گزارش، وی مجوز کار به عنوان اپراتور جرثقیل یا بلستر را نداشت.
-
یک بهمن بلستر باید سه سال در حین کار آموزش ببیند و در امتحانات کتبی شرکت کند.
-
می توانید از یک لوله پلاستیکی یک واتر بلستر ایجاد کنید.
-
They invented a carbon dioxide blaster that doctors can use to separate patients' organs during laparoscopic surgery.
آنها یک بلستر دی اکسید کربن اختراع کردند که پزشکان می توانند از آن برای جداسازی اندام های بیماران در طی جراحی لاپاراسکوپی استفاده کنند.
-
صدا مانند یک انفجار سیارکی از یک بازی ویدیویی قدیمی است.
-
آنها سیاره را کاوش کردند و بلسترهای خود را در دستان خود آماده نگه داشتند.
synonyms - مترادف
-
تفنگ
-
firearm
اسلحه گرم
-
handgun
تفنگ دستی
-
قطعه
-
pistol
تپانچه
-
revolver
هفت تیر
-
سلاح
-
shooter
تیرانداز
-
حرارت
-
rod
میله
-
بازو
-
roscoe
روسکو
-
heater
بخاری
-
gat
gat
-
cannon
توپ
-
shotgun
تفنگ ساچمه ای
-
musket
مشک
-
اکولایزرUK
-
equaliserUK
اکولایزر آمریکا
-
equalizerUS
سنگ چخماق
-
flintlock
سخت افزار
-
hardware
هویتزر
-
howitzer
مگنوم
-
magnum
هلو خوار
-
peashooter
متقاعد کننده
-
persuader
یوزی
-
Uzi
سی و هشت
-
thirty-eight
چهل و پنج
-
forty-five
بازوی کوچک
-
آهن تیراندازی
-
antonyms - متضاد
-
disarmament
خلع سلاح