word - لغت

blighted || سوخته

part of speech - بخش گفتار

verb || فعل

spell - تلفظ

blaɪt

UK :

blaɪt

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [blighted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blighted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blighted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blighted] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blighted] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • doomed


    محکوم به فنا

  • unlucky


    بد شانس

  • unfortunate


    مایه تاسف

  • ruined


    خراب

  • finished


    تمام شده

  • jinxed


    جنجال زده

  • cursed


    نفرین شده

  • hapless


    بدبخت

  • luckless


    بی شانس

  • done


    انجام شده

  • sunk


    غرق شده

  • unhappy


    ناراضی


  • مرده


  • کم شده

  • hopeless


    نومید

antonyms - متضاد


  • خوش شانس

  • blessed


    مبارک


  • خوشحال

  • hopeful


    امیدوار کننده

  • intact


    سالم


  • خوب

  • promising


    امیدوار کننده

  • protected


    حفاظت شده

  • restored


    بازسازی شد

  • saved


    ذخیره


  • موفقیت آمیز

  • fortunate


    خوش شانس

  • repaired


    تعمیر شده است

  • fixed


    درست شد

  • sober


    هوشیار