word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
The game-show contestants were blindfolded.
شرکت کنندگان در این بازی با چشم بند بودند.
-
اسبها را با چشمبند در امتداد شیبها هدایت کردند. طاقچه باریک
-
بچه ها به نوبت با چشم بسته در اطراف مسیر مانع قدم می زنند.
-
خیلی راحته شما می توانید آن را با چشم بند انجام دهید
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
-
uncovered
بدون پوشش
-
unmasked
بدون نقاب
-
exposed
در معرض
-
discovered
کشف شده
-
uncloaked
بدون پوشش
-
unveiled
رونمایی کرد
-
revealed
آشکار کرد
-
disclosed
افشا شد
-
told
گفت
-
divulged
فاش کرد
-
bared
برهنه