word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
When you blink. you close and then open your eyes quickly once or several times. and when an eye blinks. it does this.
وقتی پلک میزنی یک یا چند بار چشمان خود را به سرعت می بندید و سپس باز می کنید. و وقتی یک چشم پلک می زند این کار را انجام می دهد.
-
اگر چراغی چشمک بزند. روشن و خاموش می شود
-
عمل پلک زدن
-
برای بستن و باز کردن سریع چشم ها یک یا چند بار
-
اگر چراغی چشمک بزند. چشمک می زند و روشن می شود.
example - مثال
-
روشنایی برف باعث شد پلک بزند.
-
چگونه می توانید وقتی روی چشمان خود آرایش می کنید پلک نزنید؟
-
به هم خیره شدیم تا ببینیم کی اول پلک می زند.
-
با دیدن تفنگ. صندوقدار پلک زد و آب دهانش را قورت داد. اما چیزی نگفت
-
از سینما بیرون آمدیم و زیر نور خورشید چشمک می زدیم.
synonyms - مترادف
-
flutters
بال می زند
-
bats
خفاش ها
-
winks
چشمک می زند
-
squints
چشم دوزی
-
nictitates
nictitates
-
nictates
نیکتات
-
flickers
سوسو می زند
-
بسته و باز می شود
-
bats an eyelid
خفاش یک پلک
-
flickers an eyelid
پلک چشمک می زند
-
flutters an eyelid
پلک را تکان می دهد
-
twinkles
چشمک می زند
-
flashes
چشمک می زند
-
flaps
فلپ ها
-
باز و بسته می شود
antonyms - متضاد
-
attends
حضور می یابد
-
pays attention
توجه می کند
-
resists
مقاومت می کند