word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
example - مثال
-
و آنها در من چه احمق هولناکی دارند که باید با او سر و کار داشته باشم.
-
Can`t you stand still. you blithering idiot! he shouted. after futile attempts to focus the advancing boat. or shall I steady you by a clout over the ear?
نمیتونی بی حرکت بایستی ای احمق وحشی! او فریاد زد. پس از تلاش های بیهوده برای تمرکز قایق در حال پیشروی. یا تو را با نفوذی روی گوش نگه دارم؟
-
احمق دمدمی مزاج دوباره این ترفند را امتحان می کند! دیک فریاد زد.
-
احمق های دمدمی مزاج دیروز به خاطر بی احترامی من را فریب دادند. این همه
synonyms - مترادف
antonyms - متضاد
-
awesome
عالی
-
شگفت انگيز
-
magnificent
باشکوه
-
قابل توجه
-
باور نکردنی
-
spectacular
دیدنی و جذاب - تماشایی
-
فوق العاده
-
درخشان
-
marvellousUK
شگفت انگیز انگلستان
-
phenomenal
فوق العاده
-
astonishing
عجیب
-
fabulous
شگفت آور
-
خارق العاده
-
زیبا
-
چشمگیر