word - لغت

blotch || لکه

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

blɒtʃ

UK :

blɑːtʃ

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [blotch] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blotch] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blotch] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blotch] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blotch] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • spots


    لکه ها

  • marks


    نشانه ها

  • specks


    لکه ها

  • speckles


    لکه ها

  • smudges


    لکه می کند

  • blemishes


    لکه ها

  • blots


    لکه ها

  • dapples


    داپل

  • dots


    نقطه ها

  • flecks


    لکه ها

  • freckles


    کک و مک

  • marbles


    سنگ مرمر

  • mottles


    خال ها

  • patches


    تکه ها

  • peppers


    فلفل

antonyms - متضاد

  • blanks


    جای خالی

  • clarity


    وضوح

  • cleanness


    تمیزی