word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
برای حرکت و ایجاد جریان هوا. یا جابه جا شدن یا حرکت دادن چیزی روی جریان هوا.
-
to make a sound by forcing air out of your mouth and through an instrument. or to make a sound when someone does this.
برای ایجاد صدا با خارج کردن هوا از دهان و از طریق یک ساز. یا وقتی کسی این کار را می کند صدا در بیاورد.
-
برای دمیدن هوا در یک لوله به یک تکه شیشه نرم گرم شده. به منظور تبدیل آن به یک جسم
-
تا هوا را از ریه ها و بینی خود خارج کنید تا آن را پاک کنید
-
دست تو را ببوسد و در جهت کسی بر آن ضربه بزند
-
باعث شود چیزی توسط یک بمب از بین برود. نقص فنی و غیره..
-
If an electrical fuse (= a short. thin piece of wire) blows. or if something electrical blows a fuse. the device it is in stops working because it is receiving too much electricity.
اگر فیوز برق (= یک قطعه سیم کوتاه. نازک) منفجر شود. یا اگر چیزی الکتریکی فیوز را منفجر کند. دستگاهی که در آن قرار دارد کار نمی کند زیرا برق زیادی دریافت می کند.
-
اگر لاستیک باد کند. ناگهان سوراخی در آن ایجاد می شود و صاف می شود.
-
آسیب جدی به چیزی از طریق انفجار آن.
-
برای خرج کردن مقدار زیادی پول مخصوصاً در مورد چیزهایی که واقعاً ضروری نیستند.
-
ضربه محکم با دست یا سلاح.
-
یک رویداد غیرمنتظره که تأثیر مخربی بر کسی یا چیزی دارد.
-
عمل دمیدن
-
پیاده روی در هوای تازه
-
cannabis
شاهدانه
-
cocaine
کوکائین
-
برای ایجاد جریان هوا یا چیزی را جابجا کند یا با جریان هوا حرکت کند.
-
منفجر کردن چیزی به معنای فشار دادن هوا به داخل آن است تا بزرگتر شود.
-
If you blow your nose. you force air through it to push out something that is blocking it. so that you can breathe better.
اگر بینی خود را باد کنید. شما هوا را از طریق آن مجبور می کنید تا چیزی را که مانع آن شده است را بیرون برانید. تا بهتر نفس بکشی
-
از بین بردن چیزی در انفجار یا به این ترتیب از بین رفتن.
-
infml دمیدن مبلغی به معنای خرج کردن آن در راه احمقانه است.
-
ضربه محکم با دست یا سلاح.
-
یک ضربه نیز غیرمنتظره است. رویداد مضر
-
اگر مردم به ضرب و شتم بیایند. آنها دعوای فیزیکی می کنند.
-
خرج کردن پول زیاد برای چیزی که مهم یا مؤثر نیست.
-
گفتن به یک مسئول در مورد کاری مضر یا غیرقانونی که کسی انجام می دهد.
-
برای گفتن حقایق واقعی و ناخوشایند به مردم در مورد چیزی که قبلاً شناخته شده نبود.
-
صدمه یا آسیب جدی به چیزی وارد کردن.
-
چیزی که باعث مشکلات جدی می شود یا شانس موفقیت شما را از بین می برد.
-
جلوه دادن تأثیرات بد چیزی که می توانستند بد نباشد.
example - مثال
-
برای پخش ضبط به آرامی به قسمت دهانی ضربه بزنید.
-
باد ملایمی می وزید.
-
طوفان درختان را ریشه کن کرد و نرده ها را فرو ریخت.
-
بادهای شدید کشتی را به ساحل رساند.
-
داور در نیمه دوم سوت خود را به صدا درآورد.
-
مدار برق اضافه بار بود و فیوز منفجر شد.
-
سشوار من کار نمی کند - فکر می کنم فیوز منفجر شده است.
-
ماشین تکه تکه شد.
-
امروزه بسیاری از فیلمها همه و همه چیز را درگیر میکنند.
-
عکس مردی بود که پایش را باد کرده بودند.
-
ضربه او را درست روی پل بینی اش گرفت.
-
او ضربه ای به فک حریفش زد.
-
پلیس گفت که ضربه ای که به سر او وارد شده بود باعث مرگ او شده است.
-
از ضربه ای که به سرش وارد شده احساس گیجی می کند. خیلی آهسته بلند شد
-
او پس از دریافت ضربه ای به سر جان خود را از دست داد.
-
این خبر به عنوان یک ضربه مهیب آمد.
-
کارش را از دست داده اما پول اضافی ضربه را کاهش می دهد.
-
آخرین ارقام تجاری ضربه شدیدی به امیدها برای بهبود زودهنگام اقتصادی وارد کرده است.
-
این خبر ضربه تکان دهنده ای بود.
-
آخرین نظرسنجی ها ضربه شدیدی به این حزب وارد کرده است.