word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
اسلحه ای به شکل لوله که با دمیدن آن تیرها شلیک می شود
-
ابزاری که اجازه می دهد هوا با دمیدن به چیزی هدایت شود
-
یک لوله بلند برای دمیدن شیشه (= شکل دادن به آن با دمیدن در حالی که بسیار داغ و تقریباً مایع است)
example - مثال
-
یکی از ویژگی های جالب این گروه خاص استفاده از لوله دمنده برای کشتن پرندگان کوچک است.
-
لوله دمنده و پیکان سمی خطرناک ترین هستند.
-
They wounded and killed as they listed. by shooting these through a blowpipe. which they concealed between the fingers of their hands with great dissimulation. blowing the arrows so that they touched the flesh of their opponent.
همانطور که ذکر کردند زخمی و کشته شدند. با شلیک به آنها از طریق لوله دمنده. که بین انگشتان دست خود را با تقلب بسیار پنهان می کردند. دمیدن تیرها به گونه ای که گوشت حریف خود را لمس کنند.
synonyms - مترادف
-
blowgun
تفنگ بادکن
-
soldering iron
آهن لحیم کاری
-
welding torch
مشعل جوشکاری