word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
ضربه محکم و مکرر به کسی با سلاح سنگین.
-
مجبور کردن کسی به کاری
-
چوب سنگینی که یک سر آن ضخیم است و به عنوان سلاح استفاده می شود
-
ضربه محکم و مکرر به کسی با سلاح سنگین.
example - مثال
synonyms - مترادف
-
bashes
ضربه زدن
-
hammers
چکش ها
-
hits
بازدید
-
slams
به هم می زند
-
strikes
اعتصاب می کند
-
bangs
چتری
-
bats
خفاش ها
-
belts
کمربندها
-
biffs
بیف ها
-
bobs
باب
-
bonks
بنک ها
-
bops
bops
-
boxes
جعبه ها
-
busts
نیم تنه
-
claps
کف زدن