word - لغت

blue-eyed boy || پسر چشم آبی

part of speech - بخش گفتار

noun || اسم

spell - تلفظ

ˌbluː.aɪd ˈbɔɪ

UK :

ˌbluː.aɪd ˈbɔɪ

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [blue-eyed boy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blue-eyed boy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blue-eyed boy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blue-eyed boy] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [blue-eyed boy] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • favoredUS


    مورد علاقه ایالات متحده

  • favouredUK


    مورد علاقه انگلستان

  • preferred


    ارجح

  • chosen


    انتخاب شده است

  • favoriteUS


    مورد علاقه ایالات متحده

  • favouriteUK


    مورد علاقه انگلستان

  • recommended


    توصیه شده

  • selected


    انتخاب شد


  • حیوان خانگی


  • خاص


  • انتخاب

  • most-liked


    محبوب ترین

  • best-liked


    دوست داشتنی ترین

  • fave


    مورد علاقه


  • ایده آل

antonyms - متضاد


  • تاریک