word - لغت
bluebird
||
پرنده ابی
part of speech - بخش گفتار
noun
||
اسم
spell - تلفظ
ˈbluː.bɜːd
UK :
ˈbluː.bɝːd
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
یک پرنده آبی روی ریل حصاری درخشان می درخشید. مثل جواهری که روی دست چرخیده
-
پرندگان آبی یک نت فراخوانی و آهنگی شیرین دارند.
-
واقعاً بهار بود - پرندگان آبی در هوا. و تمام آسمان صاف و گرم می درخشید.
-
پرندگان آبی نزدیک شدند تا برای او آواز بخوانند و همچنین رابین های سینه قرمز.
-
دو تا از این پرنده هایی که من می شناختم اوریول و دو تا از پرندگان آبی بودند.
synonyms - مترادف
-
thrushes
برفک