word - لغت

bluffed || بلوف زد

part of speech - بخش گفتار

verb || فعل

spell - تلفظ

blʌf

UK :

blʌf

US :

family - خانواده

google image

نتیجه جستجوی لغت [bluffed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bluffed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bluffed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bluffed] در گوگل
نتیجه جستجوی لغت [bluffed] در گوگل

description - توضیح

example - مثال

synonyms - مترادف

  • deceived


    فریب خورده

  • fooled


    فریب خورده

  • tricked


    فریب خورده

  • misled


    گمراه شده است

  • duped


    فریب خورده

  • hoodwinked


    کلاه بردار

  • deluded


    توهم زده

  • conned


    مغلوب

  • hoaxed


    فریب خورده

  • beguiled


    فریب خورد

  • bamboozled


    بامزه شده

  • misguided


    گمراه شده

  • suckered


    مکیده

  • misinformed


    اطلاعات غلط

  • cozened


    متحیر شده

antonyms - متضاد

  • undeceived


    فریب نخورده

  • protected


    حفاظت شده

  • revealed


    آشکار کرد

  • supported


    پشتیبانی

  • came clean


    تمیز آمد


  • اعتراف کردن، حقیقت را گفتن

  • told truth


    حقیقت را گفت

  • disillusioned


    سرخورده

  • disabused


    از کار افتاده است

  • enlightened


    روشن شده

  • corrected


    اصلاح شده