word - لغت
blurt
||
تار کردن
part of speech - بخش گفتار
phrasal verb
||
فعل چند قسمتی
spell - تلفظ
blɜːt
UK :
blɝːt
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
او همه چیز را در مورد کودک آشکار کرد. هر چند ما توافق کرده بودیم که آن را برای مدتی مخفی نگه داریم.
-
[ + speech ]
[ + سخنرانی ]
-
او ناگهان بیهوش شد. من نمی توانم آن را انجام دهم!
-
[ + that ]
[ + آن ]
-
اواخر یک غروب جیانی با صدای بلند گفت که او را دوست دارد.
-
در یک نقطه. گوتز تار گفت. متروهای آن پایین وحشتناک هستند.