word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
-
صورتی شدن در صورت معمولا از خجالت
-
یک رنگ صورتی در صورت معمولا از خجالت
-
یک پودر یا کرم روی گونه ها بزنید تا صورتی به نظر برسند.
-
یک رنگ صورتی کم رنگ
-
یک شراب صورتی
-
در صورت قرمز یا تیره تر شود. معمولا از خجالت
-
رنگ قرمز روی صورت معمولا از خجالت
-
یک ماده اغلب یک پودر روی صورت قرار دهید تا کمی رنگ قرمز اضافه شود
example - مثال
-
هر وقت به آن فکر می کنم سرخ می شوم - افتضاح بود!
-
حتی ذکر نام او را سرخ می کند.
-
از خجالت سرخ شد.
-
اکنون شخص مورد علاقه شما آمده است - نگاه کنید. تو داری سرخ میشی
-
پسر بیچاره سرخ شده بود که مدیر مدرسه او را مجبور کرد برای گرفتن جایزه اش بیاید.
-
او شوکه به نظر می رسید. سرخی روی گونه هایش می تازد.
-
متشکرم. با سرخ شدن گفت.
-
گونه های خود را با یک رژگونه رز درخشان پاک کنید.
-
Porto Cervo is beautiful at sunset. when the blush pinks. yellows and terra-cottas of the homes on the hills surrounding the town glow.
پورتو سروو در غروب آفتاب زیباست. وقتی رژگونه صورتی می شود رنگ های زرد و سفالی خانه های روی تپه های اطراف شهر می درخشند.
-
به دنبال کت و شلوار کتانی در سایه پاستلی مانند نعنایی باشید. یاسی یا حتی صورتی کم رنگ.
-
مرلوت می فروشند. یک کابرنه سووینیون یک رژگونه و یک شاردونه
synonyms - مترادف
-
flushes
فلاش می کند
-
reddenings
قرمز شدن
-
blooms
شکوفه می دهد
-
colourUK
رنگ انگلستان
-
rosiness
گلگون بودن
-
ruddiness
گندگی
-
colorUS
رنگ آمریکا
-
glow
درخشش
-
pinkness
صورتی
-
blossoms
شکوفه می دهد
-
blushers
رژگونه ها
-
burnings
سوختگی ها
-
cosmetics
لوازم آرایشی
-
flushings
فلاشینگ
-
glowings
می درخشد
antonyms - متضاد
-
paleness
رنگ پریدگی
-
pallidity
رنگ پریدگی
-
whiteness
سفیدی
-
blanches
بلانچ ها
-
blenches
بلنچ ها
-
drains
زهکشی ها
-
pales
رنگ پریده
-
whitens
سفید می کند
-
turns pale
رنگ پریده می شود
-
fades
محو می شود
-
bleaches
سفید کننده ها
-
etiolates
اتیولات ها
-
lightens
روشن می کند
-
dulls
کسل کننده
-
whites
سفید پوستان