word - لغت
part of speech - بخش گفتار
spell - تلفظ
UK :
US :
family - خانواده
google image
description - توضیح
example - مثال
-
همه گیاه شناسان اعتراف می کنند که فراوانی سرخس به معنای جو مرطوب است.
-
It is maintained by some botanists that these other pigments enable their possessors to make more of the scantier light in the deeper waters.
برخی از گیاه شناسان معتقدند که این رنگدانه های دیگر صاحبان خود را قادر می سازند تا نور کمی را در آب های عمیق تر تولید کنند.
-
It is this strange mingling of plants from the far south. from the far north. and from the mountains. which renders the West of Ireland so fascinating a field for the botanist.
این مخلوط عجیب گیاهان از جنوب دور است. از شمال دور و از کوه ها که غرب ایرلند را برای گیاه شناس بسیار جذاب می کند.
-
پروفسور گیاه شناس بسیار مشهوری بود.
-
پوشش گیاهی فراوان و متنوع در دره زمینه خوبی را برای گیاه شناس فراهم می کند.
-
این مطالعات دقیق برای گیاه شناس به همان اندازه برای هنرمند ارزشمند است.
synonyms - مترادف
-
botanologer
گیاه شناس
-
botanologist
گیاه شناس
-
phytobiologist
فیتوبیولوژیست
-
phytologist
گیاه شناس
-
گیاه شناس
-
naturalist
طبیعت شناس
-
biologist
زیست شناس
-
conservationist
محافظه کار
-
ecologist
بوم شناس
-
environmentalist
طرفدار محیط زیست
-
zoologist
جانورشناس
-
entomologist
حشره شناس
-
ornithologist
پرنده شناس
-
preservationist
محافظه کار
-
birder
پرنده